آه اگر می دانستی............!

به خود گفته ام که دیگر نامت را بر زبان جاری نسازم ولی چه کنم که بودنت همه چیز را زیاد من می برد و نبودنت لحظه های سخت زندگی را برایم معنا می کند .
تو اگر می دانستی سکوت لحظه های بی تو بودن من تا چه اندازهای مرا گریبان گیر خود می کند هر گز ترکم نمی کردی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم با وجود اینکه تنها یک با آن هم از پشت تلویزیون دیجیتال دیده ام هرگز اینگونه سخن نمی گفتی
تو نمیدانی کسی را شیدای خود کردن و دگراز او خبر نگرفتن لحظه مرگ یک عاشق است
من نمی گویم هرگز نمرده ام زیرا این هفته هفته مرگ من بود . هفته مرگ رویاهایم و در آغوش کشیدن غم ها
تو اگر می دانستی چکاوک چرا میگرید هرگز سخن نمی گفتی
جانم گفتن هایت را قاب کردهام و در گوشه دیوار بی کسی هایم (بی تو بودن )به جلوه تماشای همگان نهادهام
آه اگر تو می دانستی هرگز ترکم نمی کردی ...
آه اگر تو می دانستی ..!
نظرات 2 + ارسال نظر
hessam جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:40 ب.ظ http://galaxyson.blogsky.com

jalebe vali ye pishnahad daram va oon in ke ye ahange molayem bezar too weblog adam vaghti ba in neveshteha mikhooneh hal kone
fadaye to

صاحب خونه شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:23 ب.ظ

چه طوری دلت میاد اسمم رو نیاری (حالت چشمک)
هنوزم هم برای من همان جانمی - همان عزیزمی
هنوز هم با صدای بلند نامت را فریاد می زنم
و با هر صدایت در عمق سکوت تنهائی ام میگویم:
... جانم
... جانم
... جانم
هنوز هم چکاوکان بیاد تو در جانم آواز می خوانند
طراوت و روح این جان خسته ای
ای که سرود {جانم} را از برتی تو سروده ام

مثل همیشه قشنگ و زیبا بود
فوق العاده مثل خودت
... جانم

موفق باشی - به خانه دل ما هم سری بزن
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد