آه اگر می دانستی............!

به خود گفته ام که دیگر نامت را بر زبان جاری نسازم ولی چه کنم که بودنت همه چیز را زیاد من می برد و نبودنت لحظه های سخت زندگی را برایم معنا می کند .
تو اگر می دانستی سکوت لحظه های بی تو بودن من تا چه اندازهای مرا گریبان گیر خود می کند هر گز ترکم نمی کردی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم با وجود اینکه تنها یک با آن هم از پشت تلویزیون دیجیتال دیده ام هرگز اینگونه سخن نمی گفتی
تو نمیدانی کسی را شیدای خود کردن و دگراز او خبر نگرفتن لحظه مرگ یک عاشق است
من نمی گویم هرگز نمرده ام زیرا این هفته هفته مرگ من بود . هفته مرگ رویاهایم و در آغوش کشیدن غم ها
تو اگر می دانستی چکاوک چرا میگرید هرگز سخن نمی گفتی
جانم گفتن هایت را قاب کردهام و در گوشه دیوار بی کسی هایم (بی تو بودن )به جلوه تماشای همگان نهادهام
آه اگر تو می دانستی هرگز ترکم نمی کردی ...
آه اگر تو می دانستی ..!