من تمام بی کسی هایم را قامت بسته ام و در طولانی ترین سجده اندوه به اندازه همه نبودنهایت اشک می ریزم و به بلندای یلدای فراقت با آهی از عمق قلب هزارپاره ام ، کابوس رفتنت را خاکستر می کنم ...!!!!!!
.بگذار بی ادعا اقرار کنم که دلم برایت تنگ می شود ، وقتی نیستی دلتنگی هایم را قاب می کنم .لحظه لحظه غروبی را که نیز دلتنگ تو و چشمان بارانی ات می شوم ، قاب می کنم تا وقتی آمدی نشانت دهم که شاید دیگر تنهایم نگذاری ....!
برای دلتنگی هایت خانه ای ساخته ام کاه گلی اما از جنس نجابت چشمانت دلتنگی هایت را خریدارم بیا که من هم دلتنگ توام
قلب تو کاه گلی نیست. از جنس خداست.
خونه ی امید من اونجاست.
خونه ی عشق
دکتر فکر نمی کردم اینقدر باحال باشه