منتظرت خواهم ماند
با دلی چشم به راه
با دلی پر از امید
با زبانی که به آن قفل نجابت زده ام
منتظر خواهم ماند
برسر راه تو باز
بر سر کوچه ما
زیر آن کاج بلندی که پایش چشمه جوشان محبت جاریست
منتظر خواهم ماند
شاید از کوچه دلتنگی من باز آئی که پر از خاطره گذشته هاست
که پر از عاطفه فرداهاست
منتظر خواهم ماند
کوچه را مینگرم که پر از رستنهاست و پر از آبیهاست
کوچه ما باز از پای صدایت خالی است !!!!!!!
خیلی قشنگ بود
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
صدای تو آن جادوی افسانه ای هست که مادران در آوای لالایی خود برای کودکانشان می خوانند.
صدای تو آن مرحم و ضمادی است که بر جان خسته و زخمی من می نشیند.
صدا کن مرا که تمام شاپرکها به عشق صدای تو بر گِرد وجودم می گردند و مرا همچون گلی در بر می گیرند.
صدا کن مرا که خسته ی نوایت هستم.
صدا کن مرا که آرامش روحم را وامدار صدای گرم تو می دانم.
و تو آن حقیقت همیشه جاویدی که عشق در برابرت به سجده افتاده است و عاشقان تو را به نظاره نشسته اند.
بیا و نیاز مرا در لغت نامه ها معنا باش.
به امید وصالت