درد دل ...


من تمام هستیم را
  در نبرد با سرنوشت
    در تهاجم با زمان آتش زدم٬ کشتم؛

من بهار عشق را دیدم٬ ولی باور نکردم
   یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم.
 
    من زمقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم؛
   
  - [ تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم ] -
 
من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت

     بهارم رفت
          عشقم مرد
                  یـــارم رفت
نظرات 1 + ارسال نظر
ستاره دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:29 ب.ظ http://setareh.blogsky.com

بهار میاد دوباره
بازم تو رو میاره
مثل گل زینتی
تو گلخونه می کاره

همه چیز رو به راه میشه
حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد